دکلمه غمگین زندگی : دار | شعر و صدا: احسان خانقاه
متن دکلمه غمگین زندگی | دار
چشم میدوزم به دستهایت مادر
سرخ میبافی شالگردنم را اینبار
چند سال است که برایم دار میبافی
چند سال است که اسیرم به این تکرار
سفید و سبز و خاکستری و سیاه
پدرم چند هزار هزار سال به کجا
پشت به خورشید مسافرت میکرد
نگفته بودیاش که عبس میگشت همی
نگفته بودیاش که در تمام عمر زمین
بیهدف داشت سایهاش را لگد میکرد
چند هزار هزار سال است که جهان
مقصد شکستن آدمهاست
چند هزار هزار سال است که پدر
بیخبر به جادهها تنهاست
سرخ میبافی شال گردنم را مادر
دهانپریشی من کار دستم داد؟
شاید این حلقه به آخر خط رسیده است شاید
شاید این آخرین شال گردنم باشد…
کلیپ دکلمه غمگین زندگی | دار
کلیپ دکلمه ها را می توانید از طریق کانال آپارات، یوتوب، کانال تلگرام و یا پیج اینستاگرام دنبال نمایید.
کلمات کلیدی:
- دکلمه غمگین زندگی
- دکلمه های غمگین
- دکلمه شعر دار
این دکلمه را هم گوش کنید: دکلمه غمگین ” و چقدر تنها بود … “